در دهه‌ی 1970، استین و سولرون برای پنج سال زندگی مشترک خوشی دارند، ولی به دلایلی که برای هیچ‌کدامشان روشن نیست، ناگهان از یکدیگر جدا می‌شوند. در تابستان 2007، آنها دوباره یکدیگر را در بالکن هتلی قدیمی در غرب نروژ ملاقات می‌کنند. آنها در این هتل خاطرات مشترک دلنشینی دارند و دوباره در این مکان دیداری سرنوشت‌ساز را تجربه می‌کنند. اما آیا صرفاً تصادف است که آنها را در آن نقطه‌ی خاص و در آن زمان خاص به آنجا می‌کشاند؟