مربیشان گفت: «برای بازیِ بزرگمان یک بازیکن کم داریم.»
ویز گفت: «سَرمگس میتواند بازی کند.»
مربیشان قاهقاه خندید: «مگسها که نمیتوانند فوتبال بازی کنند.»
سَرمگس هم باهاش تمرین میکند.
یعنی مربی روز مسابقهی بزرگ، سَرمگس را میگذارد توی تیم؟