مهدی رجبی

مهدی رجبی

نویسنده
من ساعت هشت صبحِ روز داغِ دوازده‌ شهریور ۵۹ به دنیا آمدم. کشته‌مرده‌ی سینما و آل‌پاچینو هستم! در رشته‌ی سینما درس خواندم و بعدش هم رشته‌ی ادبیات نمایشی. فیلمنامه‌ هم زیاد نوشته‌ام، اما کتاب‌نوشتن برای بچه‌ها از هر کاری برایم باحال‌تر است. کلاس اول ابتدایی که بودم تکلیفم را برعکس نوشتم. انگار از توی آینه نوشته باشم. معلممان گفت: «تو خنگ‌ترین بچه‌ی کل جهان هستی!» و بعد نامه نوشت که پدرم بیاید مدرسه. پدرم گفت: «این بچه خنگ نیست آقا! خلاق است.» از همان‌موقع فهمیدم از نوشتن خیلی خوشم می‌آید. مامانم می‌گوید حتی روی سیب‌زمینی‌ خام و قوطی‌ کبریت هم چَرندپَرند می‌نوشتم. یک ‌بار روی پوست هندوانه نوشته بودم: «خدایا! چرا آقای داوودی ماشین دارد و ما نداریم؟» الان خیلی از آن روزها گذشته و من هنوز هم ماشین ندارم. خدایا! چرا آخه؟ ولی عوضش نویسنده شده‌ام و کلی کتاب برای بچه‌ها نوشته‌ام و یک‌عالمه هم جایزه گرفته‌ام. این‌ها هم چند تا از کتاب‌های من هستند: کنسرو غول، لولو شب‌ها گریه می‌کند، کابوس اسب، جنایتکار اعتراف می‌کند، خاطرات چوپان چاق، ساندویچ‌ساز مودُم اسبی‌باف و خواهران تاریک.