تینا جمالی

تینا جمالی

نویسنده
متولد 1362، تهران. کودکی‌ام را در کوچه‌های قدیمی گذراندم. برادرم بازیکن گل‌کوچیک کوچه‌ها بود و من تماشاچی. همیشه کنج خانه رؤیای جدیدی می‌بافتم تا در بازی‌ام داستان تازه‌ای داشته باشم. مادرم شب‌ها در بیمارستان پرستاری بیماران را می‌کرد و من با قصه‌‌های مادربزرگ به خواب می‌رفتم. پدرم توی دشت‌ها نقشه‌ی راهها را روی کاغذ ثبت می‌کرد و من در آغوش پدربزرگ آسمان رؤیاهایم را تماشا می‌کردم. بعدها زندگی عوض شد. رفتیم غرب تهران و از پدر‌بزرگ و مادر‌بزرگ جدا شدیم. دوران دبستان دوران خوبی بود. بعد از هر زمین‌خوردن لذت بازی دو‌برابر می‌شد. توی دانشگاه حقوق بین‌الملل خواندم. همیشه دوست داشتم آن چیزی را یاد بگیرم که بتوانم با آن با تمام مردم دنیا ارتباط برقرار کنم. یک روز داستان کاملی نوشتم و فهمیدم تنها چیزی که می‌تواند به رؤیایم جامه‌ی عمل بپوشاند، نوشتن داستان است.